تكليف و شرايط آن
تكليف و شرايط آن
پس از بیان اهمیّت عبادت و آفات آن، باید دید شخص عبادت كننده چه شرایطى باید داشته باشد؟«تكلیف»، امتیاز بزرگ انسان است. انسان این شایستگى را داشته كه مورد لطف خدا قرار گیرد و از طرف او به انجام وظایفى «مكلّف» شود و امانتدار خدا در زمین گردد.
این ویژگى، كه حالت انتخابگرى انسان را در بر دارد، از افتخارات انسان است و باید براى رسیدن به این مرحله، جشن گرفت.
یكى از علما، همیشه سالگرد بلوغ خود خود را جشن مى گرفت و مى گفت: در چنین روزى لیاقت مسئولیت پذیرى و انجام تكالیف الهى را پیدا كرده ام!
همچنانكه مردم، انتخاب كسى را به ریاست جمهورى یا نمایندگى مجلس یا وزارت و... تبریك مى گویند، چرا كه مسئولیتى را از سوى مردم به عهده گرفته، رسیدن به تكلیف و قبول مسئولیت از سوى خداوند، نیز «روز مبارك» و خجسته اى است.
در اینجا به اختصار، به شرایط تكلیف اشاره مى كنیم:
1- بلوغ
پسران با تمام شدن پانزده سال قمرى و دختران با تمام شدن نه سال، به سنّ تكلیف مى رسند. البته ممكن است پسران قبل از این سن هم به تكلیف برسند.
غیر از این بلوغ،كه بلوغ عبادى و تكلیفى است و انجام واجبات و پرهیز از حرامها بر انسان لازم مى شود، بلوغهاى دیگرى وجود دارد. مانند «بلوغ سیاسى»، كه به معناى رشد فكرى و آگاهى در مسائل سیاسى جامعه و داشتن خط صحیح فكرى و اطاعت از رهبران شایسته است. قاسم، فرزند امام مجتبى علیه السلام كه در كربلا شهید شد، به عموى خود كه امام معصوم بود مى گفت: اگر حكومت به دست طاغوتى چون یزید باشد، مرگ در راه مبارزه با او، در نظرم شیرین تر از عسل است. این رشد و بلوغ سیاسى او را مى رساند.
«بلوغ اقتصادى» به اینست كه انسان در استفاده صحیح از اموال خود و دیگران، به رشد كافى رسیده باشد. قرآن كریم مى فرماید: اموال یتیمان را وقتى به آنان تحویل دهید كه احساس كنید به رشد لازم رسیدهاند و مىتوانند اموال خود را عاقلانه به كار تجارت و داد و ستد گیرند.
«بلوغ ازدواج» آن است كه دختر و پسر، علاوه بر رسیدن به سنّ بلوغ تكلیفى، توانایى اداره زندگى و انجام مسئولیت هاى آن را داشته باشند. چرا كه در این مسئله، تنها بلوغ جنسى و سنّ قانونى، راهگشا و كافى نیست.
چند تذكّر
الف: گرچه بلوغ، شرط تكلیف است، ولى معنایش آن نیست كه افراد نابالغ بكلّى رها باشند. قرآن گاهى به افراد نابالغ خطاب و دستور دارد، مثل اینكه: بدون اجازه وارد اتاق و منزلى نشوند و هنگام خلوت و استراحت پدر و مادر، از آنها اجازه بگیرند.و نیز، حضرت لقمان به فرزندش دستور مى دهد كه:
اى پسركم! نماز بخوان و امر بمعروف ونهى از منكر كن. «یَبُنَىَّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
ب: گرچه بلوغ، شرط تكلیف است، ولى والدین، باید نونهالان خود را پیش از بلوغ، با مراسم وسنّتهاى دینى، بخصوص نماز وروزه آشنا كنند و گاهى براى جدى نشان دادن آنها و عقوبت ترك نماز و... از تنبیه هم بهره بگیرند.
ج: بلوغ شرط تكلیف است، ولى اگر نابالغى به كسى زیان مالى رساند، اولیاءش باید جبران كنند، زیرا حساب مردم از حساب خدا جداست.
د: بلوغ، شرط تكلیف است ولى نونهالان در برابر اعمال نیكشان پاداش دارند و اگر خطایى مرتكب شوند و یا ناسزا بگویند، یا عمل زشتى انجام دهند، تعزیز و تنبیه
مى شوند.
2- قدرت
قدرت و توانایى، شرط تكلیف است. هر كس ناتوان باشد. مكلّف نیست و از هر كس به اندازه وسع و توان او انتظار است. در تكالیف الهى هم این محدوده قدرت رعایت شده است. خداوند مىفرماید: «لَا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلّا وُسْعَعها»هیچ كس را جز به قدر توانایى اش تكلیف نمىكنیم.
و مى فرماید: «ما جَعَل اللَّه عَلیكُم مِنْ حَرَجٍ»خداوند، در دین بر شما سختى و فشار و زحمت قرار نداده است.
البته فشارى خارج از حدّ توان، وگرنه دیندارى، همراه با زحمت و فشار است. حتى در مورد جهاد هم كه سراسر مشكلات ودشوارى است، از افراد بیمار وعلیل ونابینا وكسانى كه توانایى جهاد ندارند، ساقط است.
3- اختیار
اگر كسى را به كار گناهى اجبار كنند، یا به زور، مانع انجام وظیفه شوند، مؤاخذه ندارد. یعنى شرط تكلیف، اختیار و آزادى عمل است. در شرایط اضطرار و اجبار، حكم مسئله بگونهاى دیگر مى شود. مثل آنجا كه طاغوتى مانع رفتن مسلمانان به حج مى شود، یا كسى از گرسنگى در حال مرگ است و جز مردار، غذایى ندارد.
4- عقل
عقل و شعور، ملاك فضیلت انسان و تكلیف اوست. حساب و كتاب و مؤاخذه هم بر مبناى عقل انجام مى گیرد و آنانكه فاقد عقلند، تكلیف و در نتیجه كیفر و پاداش ندارند.
در بعضى روایات، عقل، اولین مخلوق خدا دانسته شده و عبودیت واقعى را برخاسته از عقل مى داند. و در كتب حدیث، بحث از عقل، مقدم بر مباحث دیگر آمده است.
در اسلام آنچه سبب تضعیف عقل شود (مثل مشروبات الكلى) ممنوع است و به هر چه كه سبب افزایش عقل و درك گردد تشویق شده است مانند: تعلیم، تعلّم، مطالعه، مسافرت، مشورت و...
ارسال یک نظر